داراب ونامگذاري اين شهر بنام امام حسن مجتبي(ع)
حضرت امام حسن (ع)در ماده چهار صلحنامه خراج داراب آن زمان كه بنام دارابجرد يادارابگرد بود براي بازماندگان شهدايي كه دركنارامير المومنين علي(ع)درجنگ هاي جمل وصفين كشته شدند انتخاب فرمودند ونماينده خودرا به نام حضرت دحيه كلبي انصاري رابرايجمع آوري خراج به داراب فرستادند زماني كه كاروان اموال آماده حركت به مدينه بود جاسوسان معاويه به وي خبردادند واوهم افادي براي غارت اموال وكشتن دحيه فرستاد واموال رابه غارت بردند وحضرت دحيه كلبي را به شهادت رساندند.مردم مؤمن دارابگرد آن حضرت رادر كنارشهر خود به خاك سپردند وتاكنون قبرآن جناب زيارتگاه پيروان اهل بيت(ع)ميباشد.
صلحش كم از قيام حسين نيست درجهان
آنگاه كه دين به صلح توان درميان گرفت
به صلحنامه نوشته است مجتبي
كزشهر ما خراج شهيدان عيان گرفت
شد دحيه درخراج نماينده حسن
داراب انتساب حسن زان زمان گرفت
وآن بقعه يادگار ز دحيه سفير او
دارابجرد رشته الفت چنان گرفت
نقش شاهپورساساني(نقش دارابگرد) درفاصله چهاركيلومتري جنوب شهرداراب،دردامنه جنوبي كوهستاني مشهور به پهنا ،نقش برجسته اي ازدوران ساسانيان وجود دارد كه بيانگر پيروزي بزرگ دومين فرمانرواي ساساني "شاهپوراول "برامپراطوران روم،والرين،گرديانوس وفيليپ عرب مي باشد. اين نقش برجسته يكي از بحث برانگيز ترين نقش هايي است كه پژوهشگران وانديشمندان نظرات ومقالات متعددي پيرامون ان نوشته وياازروي آن طرح ونقاشي هايي تهيه نموده اند.پزشك وجهانگرد آلماني انگلبرت كمپفر(1683-1688م)درسفرخودبه داراب اين نقش رااز نزديك مشاهده نموده ودركتاب خودبنام"آسياي شگفت انگيز"(1712م)گزارش جالبي درباره نقش برجسته داراب منتشر كرد. يك قرن بعددانشمنداروپايي سرويلياماوزلي(26آوريل1811م)اين نقش برجسته را مورد بازديد قرار داده واز اين نقش به عنوان صحنه پيروزي شاهپور اول ياد نمود.بنا برنظر اكثر باستان شناسان (اوژن فلاندن 1841،سراورل اشتاين 1934 م،ارنست هرتسفلد 1938م،رومن گريشمن 1935م،لوئي واندنبرگ 1975م،والتر هينس 1967م)اين نقش متعلق به پيروزي شاهپور اول ساساني بر سه تن از امپراطوران روم مي باشد.براساس مطالعات سكه شناسي (سكه هاي اردشير بابكان و شاهپور اول)ولاديميرلوكونين خاورشناس فقيد روسي اعلام داشت كه اين نقش متعلق به اردشير پدر شاهپور مي باشدوتاج فرمانروا در نقش شاهپور دردارابگرد (دراين نقش تاج شاهپوربه جاي فرم وكنگره اي به صورت گوي مي باشد)هيچ گونه شباهتي با تاج وافسر شاهپور درساير نقش هاي ديگر وي ندارد واحتمالا اين نقش درپايان فرمانروايي اردشير ويادرآغاز پادشاهي شاهپور اول پيش از تاجگذاري حجاري شده وبه نظر باستان شناس مشهور جورجينا هرمان اين نقش پيروزي اردشير برسه تن از پادشاهان محلي مي باشد.
اردشير توانست دولت بزرگ و قدرتمند به وجود آورد و از سپاه دائمي بزرگ برخوردار شود تا از قدرت يافتن حكمرانان در نواحي مختلف ايران جلوگيري كند و از سوي ديگر، بيگانگان نتوانند بر او غلبه كنند.
گفتني است با تأسيس سلسلهي ساساني، دين زرتشتي دين رسمي كشور شد. با وجود اين، روز به روز بر تعداد پيروان اديان بودايي و مسيحي افزوده ميشد؛ زيرا پيروان اديان ديگر در ايران ميتوانستند عقايد دين خود را تبليغ كنند. درباره همسايگان ايران در زمان ساسانيان بايد به روميها و اعراب اشاره كرد. در اوايل تأسيس سلسلهي ساساني مردم روم پيرو مسيحيت شدند. يكي از امپراتوران روم به نام كنستانتين، مسيحيت را دين رسمي اين كشور اعلام كرد. او براي نزديك شدن به مرزهاي ايران، پايتخت خود را از شهر روم ايتاليا به شهر استانبول تركيه- كه در آن زمان شهر قسطنطنيه نام داشت- منتقل كرد. اين اقدام او بعدها موجب تقسيم امپراتوري روم شد. يكي روم شرقي و ديگري روم غربي ناميده شد. ميان ايران و دولت روم شرقي بارها جنگ درگرفت.
در زمان ساسانيان، در قسمت جنوب ايران، عربهايي ميزيستند كه از دورههاي گذشته از عربستان مهاجرت كرده بودند. ساسانيان به منظور جلوگيري از هجوم اعراب، به گروهي از آنان اجازه دادند كه در مرزهاي جنوبي كشور ساكن شوند. حضور آنان در ايران موجب شد تا از اوضاع سياسي و اجتماعي ايران آگاهي دقيق و فراوان كسب كنند.
به نظر ميرسد كه ايرانيان در آن روزگاران بيشتر به تثبيت هويت خود ميانديشيدند و اهتمام داشتند. اما نارضايتي مردم و كشور گشاييهاي هوس بازانه مانع از تحقق و حيات آن ميشد. چنانكه سلسله ساساني به اين سرنوشت دچار شد و اعتقاد به جبر و سقوط حتمي مزيد علت شده بود. چه، با استناد به نامه معروف رستم فرخزاد به برادرش كه در شاهنامه هست اين ضعف روحيه اهل زمانه را كه به سقوط و انحطاط خويش به عنوان يك تقدير و مشيت الهي مينگريستند به خوبي نشان ميدهد و اين انديشه عامل بازدارنده در مقابل هر تلاشي و كوشش بود. به اين ترتيب، ايران از آرمان يكپارچگي سياسي كه ساسانيان آن را دنبال ميكردند، دور شد و با حمله اعراب مسلمان سقوط كرد. حادثه فتح ايران، با آن فراز و نشيبهاي سترگ، از مهمترين حوادث تاريخ دنياي باستان است.
درفاصله 6كيلومتري جنوب شهر فعلي داراب آثار وبقاياي شهر قديمي دارابگرد مشاهده مي شود.قدمت اين شهر به عصر هخامنشيان مي رسدواز مراكز مهم درعصرساسانيان بوده است.اين شهر در ميان دشت وسيع وحاصلخيز هشيواربه صورت مدور بنا رديده است.بنيانگذاراين شهرتاريخي يكي ازپادشاهان هخامنشي بنام "دارا"يا"داراي بزرگ" يا همان "داريوش سوم "مي باشد.فردوسي شاعرمعروف ايراني دريكي ازاشعارخوددركتاب شاهنامه بطورمفصل درمورد اين شهروحوادث آن زمان اشاره مي كند ودريكي از ابيات خودمستقيما نحوه نامگذاري اين شهررابيان مي كند:
چو ديوار شهر اندر آورد گرد ورا نام كردند دارابگرد
ورودي اين شهرچهار دروازه اصلي بوده وگرداگرد آن ديوار مدور وعظيمي ازگل وسنگ به طول 6كيلومتر ديده مي شود.پشت ديوار خندق بزرگي براي حفاظت ازشهرايجادشده بود.اين خندق تاگذشته هاي نه چندان دورمملواز آب بوده ولي متاسفانه درحال خاضربه علت كم آبي منطقه،خشك شده است.درمحوطه شهردارابگرد اثري از بناها وعمارات قديم به جانمانده است اما درمركز شهر دوصخره عظيم وجداازهم وجوددارد كه آثارقلعه ياكاخ منسوب به اردشير بابكان دربالاي صخره بزرگ تر ديده مي شود.بي شك وجود اثرتاريخي وچشم نوازي همچون دارابگرد موجب افتخاروغرور هرايراني خواهدبود.
كد - لینك- متن و یا تصویر و تبلیغ خود را در این مكان قرار دهید Powered By : Zibasazweb |